کد مطلب:317250 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:408

قمر بنی هاشم
یكی از مشهورترین اسامی و القاب حضرت عباس (ع) قمر بنی هاشم است. در میان عرب رسم بر این بود كه اگر كودكی زیبا فوق العاده ای داشت و همچنین خوش اندام و دارای قامتی بلند و چهره ای زیبا بود او را با عنوان قمر (ماه) می خواندند.

از جمله عبدالمناف جد سوم پیامبر (ص) كه چهره ای زیبا و نورانی داشت معروف به «قمر بطحاء» یعنی ماه سرزمین مكه بود، و عبدالله پدر ارجمند پیامبر اسلام (ص) را كه سیمایی نورانی و جذاب داشت «قمر حرم» یعنی ماه حرم، می خواندند.



[ صفحه 43]



حضرت عباس (ع) كه از روزهای اول ولادت، كودكی فوق العاده زیبا و خوش اندام با قامتی رشید همچون سرو بود، مشمول این سنت عربی گردیده و به او، به حق لقب یا اسم «قمر بنی هاشم» یعنی ماه تابنده دودمان هاشم، اطلاق گردید. [1] .

اكنون كه سخن در مدح و زیبایی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به این جا رسید، خالی از فایده نیست كه اجمالا گوشه هایی از جمال اهل بیت (ع) بیان شود.

اندكی قبل از ولادت حضرت محمد (ص) و هم بعد از بعثت آن حضرت (ص) هرگاه كسی در خواب «ماه» را می دید، ماه را به ماه وجود محمد (ص) تفسیر و تعبیر می كردند. از جمله «آمنه دختر وهب» مادر گرامی پیامبر (ص) قبل از ولادت فرزندش در حالی كه باردار بود و در عالم خواب ماه را دیده بود، در حالی كه سروشی در عالم خواب زمزمه می كرد كه این زن باردار است و جنین او سید و پیشوای این ملت است. [2] .

حضرت محمد (ص) در نكویی منظر شهره بودند. چنانچه در وصف آن حضرت (ص) نقل شده است كه جمال ایشان از ماه روشن تر و درخشنده تر بود. حضرت محمد (ص) خود درباره ی حسن جمال و



[ صفحه 44]



زیبایی حضرت یوسف (ع) می فرمایند: «یوسف پیامبر در شب چون ماه بود و در روز مثل آفتاب و در سحرگاهان همچون ستاره می درخشید.» [3] .

اما نكته ی مهمی كه بر اهل ذوق و معرفت مخفی نیست این است كه از جمال حضرت یوسف (ع) پرده برداشتند تا همه جمال آن حضرت (ع) را آشكارا ببینند، ولی از جمال محمد (ص) پرده برنداشتند زیرا هیچ دیده ای طاقت دیدن مستقیم جمال آن حضرت (ص) نبود، وانگهی محبوب را در پرده نگاه می دارند.

گویند در شب معراج از مصدر جلال الهی، خطاب به جبرئیل رسید كه: ما محمد (ص) را به زیر هفتاد هزار پرده ی غیرت متواری گردانیده ایم، امشب یك پرده از جمال او بردار تا نظاره كنندگان عالم اعلا حسن جمال وی ببینند و چون جبرئیل یك پرده از جمال محمد (ص) برداشت نوری پدید آمد كه پرتو آن، نه عرض را جلوه ای ماند و نه كرسی را و نه آفتاب و نه ماه و نه ستارگان را. بعد از آن، خطاب از پروردگار عالم چنین آمد؛ یا محمد (ص) چقدر غم امتت داری؟ امشب یك پرده از هفتاد هزار پرده را برداشتیم، نور عرش و كرسی و لوح و قلم و آفتاب و ماه و ستارگان محو و مضمحل شدند، فردای قیامت اگر تمامی این هفتاد هزار برده را برداریم عجب مدار كه تمام معاصی امتت در جنب آن ناچیز و نابود گردد. [4] .



[ صفحه 45]



از دیگر شواهد اعلای حسن جمال هاشمی، حضرت امام حسن مجتبی (ع) است كه آنقدر خوش صورت و سیما بود كه زن ها برای ازدواج با آن حضرت (ع) حریص بودند و از حضرت (ع) خواهش و تقاضای ازدواج داشتند. [5] .

دشمن و قاتل امام حسین (ع) یعنی یزید بن معاویه پلید، در مدح زیبایی صورت و سر مقدس امام حسین (ع) گفت:



یا حبذا بردك فی الیدین

و لونك الأحمر فی الخدین



یعنی: چه زیباست، آن دست های تو و آن رنگ سرخ گونه های تو.

و یا در شعری دیگر گفت:



لما بدت تلك الرؤس و أشرقت

تلك الشموس علی ربی جیرون [6] .

یعنی: در آن هنگام كه سرهای بریده ی كربلائیان پدیدار گشت در آن میان خورشیدی بر تپه های جیرون هویدا شد. شعری دیگر كه ظاهرا از مسلم بن جصاص است درباره ی جمال امام حسین (ع) می گوید:

«این نور و تشعشع كه از سرها تلألو می كند، پیداست كه آفتابی درخشان از منظومه ی شمس ربوبی است و به دست بدترین مردم جنایتكار، این فاجعه برپا شد.» همین شاعر در جای دیگر می گوید كه: «سر مقدس



[ صفحه 46]



اباعبدالله الحسین (ع) را در بازار كوفه دیدم، آن سر[مبارك]چون ماه درخشنده بود و از همه ی مردم بیشتر به رسول الله (ص) شباهت داشت.» [7] .

حضرت امام جواد (ع) نیز بسیار خوش صورت و خوش سیما بوده است به حدی كه روایت شده است كه وقتی ام الفضل او را دید حالش دگرگون شد، همان گونه كه زنان مصر با دیدن جمال یوسف (ع) دگرگون شدند و دستان خودشان را بریدند [8] .

در مورد زیبایی حضرت قاسم بن حسن (ع) نیز گفته اند؛ «كفلقه قمر» یعنی مثل پاره ی ماه بود، و در مورد طفلان مسلم (ع) نیز روایت شده است كه وقتی سرهای آنها را برابر ابن زیاد گذاشتند آن ملعون سه بار متعجب از حسن جمال آنها برخاست و نشست. [9] .

نكته قابل بحث این كه همه ی بنی هاشم، زیباروی و خوش سیما بودند ولی در این میان حضرت عباس (ع) چنان زیبا و خوش سیما بود كه او را «قمر بنی هاشم» لقب دادند. سیره نویسان در مورد چهره ی زیبا و قامت بلند و چالاك و بازوان ستبر او این گونه نوشته اند: «عباس (ع) پسر



[ صفحه 47]



امیرالمؤمنین علی (ع) مرد زیبا و خوش سیما و بلند قامتی بود به نحوی كه وقتی بر اسب قوی و بلند سوار می شد پاهایش به زمین می رسید.» [10] .

همچنین در منابع آمده است كه روشنایی صورت حضرت عباس (ع) تاریكی را روشن می كرد و جمال و هیئت او به اندازه ای بود كه هرگاه دست به دست علی اكبر داده و در كوچه های مدینه عبور می كردند، زن و مرد كوچه برای زیارت جمال آن دو جوان از هم سبقت می گرفتند. [11] .

به همین جهت بود كه ام البنین (س) مادر ارجمند حضرت ابوالفضل العباس (ع)، از چشم زخم حسودان در مورد عباسش (ع) هراسان بود و برای حفظ آن حضرت از گزند حسودان به خداوند پناه می برد و همواره اشعاری را با مضامین زیر می سرود:

«فرزندم عباس (ع) را در پناه خداوند یكتا و بی همتا قرار می دهم، از گزند چشم حسودان از ایستاده و نشسته، مسلمان و غیرمسلمان، حاضر و مسافر، پدر و فرزند» [12] .


[1] پرچمدار نينوا، ص 30 و چهره ي درخشان، ص 143.

[2] زندگاني حضرت ابوالفضل (ع)، اردستاني، ص 33.

[3] خصايص العباسيه، ص 124، به نقل از چهره ي درخشان، ص 143.

[4] خصايص العباسيه، ص 124، به نقل از چهره ي درخشان، ص 144.

[5] همان، ص 145.

[6] جيرون، نام مكان و محلي بوده كه يزيد در آن جا اقامت كرده بود.

[7] چهره ي درخشان، ص 145.

[8] همان منبع، همان جا.

[9] همان، ص 146.

[10] ر. ك؛ معالي السبطين، علامه حائري، ج اول، ص 436 و بحارالانوار، ج 45، ص 39 و حماسه ي پرچمدار كربلا، ص 34.

[11] ر. ك؛ چهره ي درخشان قمر بني هاشم، ص 143.

[12] ر. ك؛ العباس، سيد عبدالرزاق مقرم، ص 164 به نقل از پرچمدار نينوا، ص 32.